خوبروی حلقه نشین

من قمر َم ، " قمر حلقه نشین "





* نظرات تا ابد بسته میمونه


* تماس با من فعال است

پیام های کوتاه
  • ۸ مرداد ۹۳ , ۰۲:۱۱
    شرطی
  • ۵ مرداد ۹۳ , ۱۹:۲۵
    تو
  • ۱۵ خرداد ۹۳ , ۱۸:۰۴
    عذاب

بزن بر طبل بی عاری

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۷ ق.ظ


گاهی لازمه توو زندگی بی خیال همه چی شی و پشت پا بزنی به همه چی و همه کس

لازمه انگشت شست یا وسطی دستت رو با اقتدار به همه نشون بدی. گاهی حتی لازمه شست پاتو در معرض دید بذاری و یه بیلاخ گنده حواله شون کنی .

با بی خیالی آدامس بجوی و بترکونی. کوله شل و ولتُ بندازی رو دوشتُ گشاد گشاد راه بری و کفشتو رو زمین بکشی و لخ لخ کنان بی هدف خیابونا رو گز کنی و به دختر پسرا متلک بگی. پاچه شلوارت روو زمین کشیده بشه و تا یه وجب بالای مچ پات خیس و گلی باشه. باد بزنه و شالُ از سرت بندازه و موهاتُ به هم بریزه و تو هیچ تلاشی برای مرتب کردنشون نکنی.

گاهی باید خودتُ بسپری به دست باد

خودتُ آینده تُ گدشته تُ ...

باید بدی تا باد با خودش ببره

این دو دستی چسبیدنا فقط حال خودتُ بدتر میکنه

شُل کن!

 

۹۳/۰۳/۰۳