131

من فاز این ملتی رو که عدل توو عید قربان حامی حقوق گوسفندان و وگان میشن رو درک نمیکنم

طرف توو 364 روز سال شیشلیک بذاری جلوش با سیخش میبلعه

سر مغز و بناگوش کله پاچه حاضره خون بریزه

بعد عید قربان هشتگ نه به قربانی راه میندازه

تو رو خدا توو زندگیاتون ثبات رفتاری و تعادل اخلاقی داشته باشین

اگه کشتن حیوانات بده همیشه بده

اگه گیاهخوارین همیشه باشین

این فاز گیاهخوارا رو هم درک نمیکنم که چرا به زور میخوان بقیه مردم رو وجترین و وگان کنن و هی از مضرات گوشت قرمز بگن

بابا شما گیاهتو بخور منم گوشتمو میخورم والا که ربطی به کسی نداره

سبک زندگی هر فرد انتخاب اون شخصه. نه میتونیم بهش بگیم چرا و نه میتونیم بقیه رو مجبور کنیم مثل ما زندگی کنن

و صرفا جهت اطلاع اون دسته گیاهخواران عزیزی که توجیهشون فقط اینه که گیاه خیلی هم پروتئین بیشتری نسبت به گوشت قرمز و سفید داره باید بگم بله داره منتهی نه به شکل قابل جذب برای بدن انسان. درصد بسیار کمی از پروتئین گیاهی جذب بدن و سلولها میشه و بقیه ش به هیچ وجه قابل استفاده بدن نیست

پق

والا بخدا مردم رد دادن

*معادل وبلاگی تق که از خودم درآوردم :دی

عقبتر

همین الان رفتم یه سر سراغ پستهای قدیمیتر که البته یه تعدادیش هاید شده الان

تنها چیزی که اومد توو ذهنم ک ماها واقعا خودآزاری داریم

اون موقع ها من توو رابطه ای بودم که دو سال طول کشید و اون دو سال رو ثبت کردم اینجا و الان که داشتم مرور میکردم میدیدم از همون ب بسم الله تا تهش هرچی بوده فقط منجر به آزار و اذیت و استرس و اعصاب خوردی و افسردگی من شده

و جالبتر اینکه همون موقع هم میدونستم توو رابطه بیمار و بی نتیجه ای هستم ولی هم به علت عذاب وجدان نمیخواستم و هم بنا به دلایلی نمیتونستم تمومش کنم

تا اینکه یه روز صبر منم لبریز شد و تمام

کمکهای به دوست که حکم مشاور رو داشت این قدرت رو به من داد که خودم و سلامت روح و روانم رو به هر چیزی ترجیح بدم و یه رابطه سراسر نفرت(برای من) رو خاتمه بدم

علاوه بر بیشعور نبودن، گیتی خانوم هم نباشیم

یه آدمایی هستن که من بهشون میگم گیتی خانوم

آدمایی که از نظر فکری انقدر بیکارن که فقط دنبال خاله زنک بازی و شر و حاشیه و حرف و حدیث و از این به اون گفتنن و خودخواهی و حسادت و بخالت(!) توو ذاتشونه و اعتماد به نفس کاذب و خود شاخ پنداری جزو لاینفک رفتار و عقیده شون

سطح فکرشون به شدت پایین جایی نزدیک به مرکز هسته زمینه و افق دیدشون حتی محدود به نوک دماغشون هم نیست 

حرمت نون و نمک و رفاقت و بزرگتر و فامیل و هیچکس رو نگه نمیدارن و چاک دهنشون کلا بازه و البته همیشه ادعای محبت و رفاقت و سنگ تموم گذاشتن دارن و معتقدن همیشه در حقشون ظلم شده

گند بزرگ رو که میزنن میرن یه گوشه و دست پیش میگیرن و خودشونو میزنن به موش مردگی و جلب ترحم

اینا رو ولشون کنید اینا تعادل روحی ندارن و حرف حساب توو گوششون نمیره و هرگر نمیپذیرن که میتونن مثه بقیه آدما خطا کنن و البته که شعور عذرخواهی ندارن

حالا اینکه چرا گیتی خانوم و نه مثلا مریم خانوم پارمیدا خانوم الهام خانوم کبری خانوم یا هر خانوم دیگه ای، علتش فقط اینه که اولین آدمی ک توو زندگیم دیدم این خلقیات قشنگ رو داشت، اسمش گیتی بود.

افق پیش رو

بی پولی بد دردیه

شما حساب کن کسی که تا یه سال پیش در بدترین وضعیت مالی ممکنش حداقل سه چهار تومن فقط ته یه کارتش بود، حالا الان کلهم اجمعین داره با ماهی 250 تومن سر میکنه. یعنی پول بنزینت هم نمیشه سگ مصب

خدایا بی زحمت شل کن یه کم. چشامون دراومد از بی پولی و گرونی

مرگ

فکر کنم دل نازکی خاصیت بالا رفتن سنه

وگرنه چه دلیلی میتونه داشته باشه که توو این چند وقت اخیر دو بار اشک و بغض پدرم رو دیده باشم؟!

مرگ جوون سخته

بیشعوری

بیایین همین امروز یه قراری بذاریم؛

توو زندگیمون از اون دسته آدمای سیریش و فضولی که ول کن آدما نیستن و میخوان هرجور شده سر از کار بقیه دربیارن 

نـــــــبــــــــاشیــــــــــم

این کجایی چیار میکنی کی میای کی میری کی میخوابی کی میمیری رو از پرسشهامون حذف کنیم بالکل

بفهمیم همه آدما حریم خصوصی دارن مسائل خصوصی دارن و من و تو حق نداریم با سوال و جوابهای بیجا آدما رو در تنگنا قرار بدیم

این کار فقط نمود بی شخصیتی و بیشعوری ماست

بیشعور نباشیم

سیری چند

لذت بردن از زندگی گاهی میتونه خیلی ساده باشه

میتونه رفتن به سئانس آخر سینما باشه

یا گشتن با چرخ خرید توو فروشگاه 

گاهی ساده ست

بیشتر وقتا سخته انقدر سخت که یادمون میره زندگی رو

و سختتر از اون اینکه نمیتونیم یا نمیخواییم سختش نکنیم

میشه لذت برد؟!

صادقانه بخوام بگم شرایط جوری نیست که لذت ببریم

با سینما رفتن عشق نمیکنیم

خرید کردن حال نمیده و دل و دماغش رو نداریم

مهمونی دل خوش میخواد که اونم نداریم

خواب راحت؟! اونم نداریم

بین اینهمه نداشتنها میشه لذت برد؟! میشه زندگی کرد؟!

شما بگین

123

بعضی وقتا از ته دل میخوام که زندگیم روی یه خط صافِ صاف حرکت کنه

نه هیچ چیز خوبی باشه

نه هیچ چیز بدی

خیالم راحت باشه که قرار نیست الان که میخندم دو ساعت بعد از دماغم دربیاد

اصن نخندم ولی گریه هم نکنم

لااق دل نگرونی و استرس بعدش هم ندارم

عین یه ربات