خوبروی حلقه نشین

من قمر َم ، " قمر حلقه نشین "





* نظرات تا ابد بسته میمونه


* تماس با من فعال است

پیام های کوتاه
  • ۸ مرداد ۹۳ , ۰۲:۱۱
    شرطی
  • ۵ مرداد ۹۳ , ۱۹:۲۵
    تو
  • ۱۵ خرداد ۹۳ , ۱۸:۰۴
    عذاب

 

فوق العاده کسلم و بی انگیزه. حتی نای بلند شدن از تخت رو هم ندارم

از چند جا پیشنهاد کار دارم که دارم روشون فکر میکنم و احتمالا یکیو قبول کنم شاید از این وضع دربیام

 

 

۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۸

 

در وجود هر دختر بکر و زن نجیبی، بانوی فاحشه ای خوابیده که اگر بیدار شود همه چیز را به آتش میکشد

 

وای از وقتی که بیدار شود. . .

 

 

۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۷

 

همه چیز تمام شد
فردا اولین روز از بقیه‌ی زندگی من است

 

 

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۹

 

فکر کنم باید کم کم اینجا رو آماده کنم تا برای همیشه همینجا ساکن بشم

 

 

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۱


خب باید بدونیم برای هر کاری تا ابد فرصت نداریم

باید بدونیم دل گنده بودن بعضی مواقع به ضررمونه

باید بدونیم باید برای آدما ارزش و احترام قائل بشیم

باید بدونیم وقتی نسبت به کسی بی توجه هستیم، اعتماد اون آدم رو به فاک میدیم

باید بدونیم وقت آدما ارزش داره

اینا رو باید بدونیم

اگه کسی نمیدونست باید عملی بهش نشون بدیم تا متوجه شه

تا دیگه بفهمه که برای انجام بعضی کارها فرصتش خیلی کوتاهه

تا بفهمه و یاد بگیره واسه آدما و شخصیتشون احترام قائل بشه

تا بفهمه وقت آدما رو بیخودی تلف نکنه

تا بفهمه یه من ماست چقدر کره داره

این میشه واسش تجربه

تا یاد بگیره با بقیه آدما درست رفتار کنه




۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۳


حس بد خواسته نشدن

حس گند پس زده شدن

.

.

.

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۱


این عدم واکنش

یعنی؛ خب که چی؟!

یعنی؛ به من چه؟!

یعنی؛ اهمیتی واسم نداره چون تو اهمیتی واسم نداری

یعنی؛ حتی مرده و زنده ت هم فرقی نداره

یعنی؛ به جهنم

یعنی . . .

بازم بگم؟!



۲۳ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۲۰


آره من حسودم

خیلی هم حسودم

ولی عوضش تو خیلی بی غیرتی 

خیلی خیلی خیلی هااا . . .


۲۳ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۱۸

اینکه من نمیخوام واقعیت روشن جلوی چشمم رو قبول کنم، خیلی بده
اینکه من هی میخوام به خودم بقبولونم که مثه دفعه های قبل درست میشه در حالیکه میدونم نمیشه، خیلی بده
اینکه سعی میکنم چشمام رو رووی واقعیت ببندم ولی از اون طرف واقعیت مثه پتک هی میخوره توو کله م، خیلی بده
اینکه
اینکه
اینکه
ایندفعه هیچی درست نمیشه
ایندفعه منم دیگه خسته م
ولی اینکه هی میخوام خودمو گول بزنم، خیلی بده
خیلی خیلی خیلی بده . . .

۲۳ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۱۶


وقتی رابطه ای به جای اینکه باعث شور و نشاطتون بشه، باعث عذاب و حال بدتون میشه

وقتی به جای گرفتن آرمش، مدام توو اضطراب و استرسین

وقتی حس میکنین بهتون دروغ گفته میشه و به شعورتون توهین میشه 

وقتی حس میکنین دیگه آخرشه و خسته این از کلنجار رفتن

حتی اگه هنوز دوسش دارین، باید تمومش کنین

باید فاتحه اون آدم و رابطه و احساساتتون رو بخونین

فقط دوست داشتن کافی نیست

فقط حرف و زبون بازی کافی نیست

این رابطه مثه یه دندون لقه که باید کنده شه و دور انداخته شه تا دیگه عذابتون نده


اینکه میدونم و خودمو زدم به خریت حالمو بد میکنه

لعنت به من

لعنت به تو



۱۹ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۱